زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 11:35 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 65
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 163
عضویت: 31 /3 /1391
محل زندگی: اشنویه
سن: 19
شناسه یاهو: samansam2020@yahoo.com
تشکرها : 5
تشکر شده : 5
*** اشعار مریم حیدر زاده ***

ای کاش شمع می توانست به جای جمع آب شود .

قشنگ ترین تولد شاید شب آغازین بی دغدغه ماندن در گهواره است . چرا که بعد از آن عمری سوختن

و شریک شدن با اشک چون فواره است و آخرش آرزوی رسیدن به نقطه ای در آن سوی سیاره است .

گمان می کنم کسی هرگز تولد خود را نخواهد دید .

زیباترین تولدها تنها آن هاییست که در رویا برای کسی می گیریم و یا کسی برایمان می گیرد و من تمام

اسفند که نامش هم مثل ساکنانش مقدس است برایت در جایی دور پشت بوته های بی خار گل سرخ

با دو سیب سرخ که در آستانه ی افتادن به هم رسیدند و با شمعی که به جای من و تو آب می شود

تولد خواهم گرفت .

بذار یه چیزی بمونه بین من و بین خودت

فقط یه معنی نداره به خاطر تولدت


سه شنبه 24 مرداد 1391 - 14:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin آفلاین



ارسال‌ها : 163
عضویت: 31 /3 /1391
محل زندگی: اشنویه
سن: 19
شناسه یاهو: samansam2020@yahoo.com
تشکرها : 5
تشکر شده : 5
پاسخ : 1 RE *** اشعار مریم حیدر زاده ***

سلام . اما تنها به قسمت نیمه ابری نا خود آگاه بی قراریت . اگر هنوز . . .

امان از نقطه چین هایی که غوغا می کنند .

قرار نبود آن وقت های تو به این زودی ها جایشان را عوض کنند . راستی خوبی ؟ قرار بود همه تا آخر توی آئمان خودشان بازی کنند .

قرار نبود اگر کسی خیالش از وفاداری دیگری راحت شد ٬ گنجشکهای بی پناه حس او را با تیر و کمان

عادت نشانه بگیرد . قرار نبود عشق هم مثل گیلاس و بوسه و عیدی اولش قشنگ باشد .

قرار نبود کسی سختش باشد بگوید دوستت دارم .

قرار نبود کسی به هوای شکستن دل دیگری بماند . قرار بود هر کس به هوای شکستن دل خودش بماند

( به کدام هوا مانده ای تا به حال ؟ )

قرار نبود بین عشق وقفه بیفتد .

قرار نبود عاشقی یک قرن در میان ٬ پشت تبرک چند خاطره مخمل گذشته تکرار شود .

قرار نبود کسی دیر کند ٬ تاخیر کند .

قرار نبود دیوانه ای برای شکستن دیوانگی طلب زنجیر کند .

قرار نبود عشق کسی را از دیگری سیر کند .

قرار نبود ماشین زمان طفل بی گناه دامان دو عاشق معصوم را زیر کند .

قرار نبود کسی جز خودمان روی دل هایمان تاثیر کند .

قرار نبود انتخابمان ما بین آسمان فردا و تردید زمین گیر کند .

قرار نبود هرکس برای ستاره خودش لباس گرم بخرد .

قرار نبود هر کس سرش گرم شد دلش را هم سرگرم کند ٬ غافل از آن که دیگری با سردی او و گرمی او با

گرمای دیگری از هرچه گرمی است دلسرد شود .

قرار نبود هر چه قرار نیست باشد .

قرار نبود قراری باشد که قرار نیست .

قرار بود با هم بر سر هر چه قرارست قرار بگذاریم .

قرار تنها بر بی قراری بود برای بر قراری ٬ چرا که با ٬ با هم نبودن بر سر قرار و به دست آوردن قرار پرواز

بی قراری برابر با به هم ریختن همه قرار هاست و قرار بی قراری اگر به هم ریخت دیگر هیچ ساعتی برای

تداعی هیچ قراری از جایش تکان نخواهد خورد .


سه شنبه 24 مرداد 1391 - 14:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :