زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 10:57 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 119
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 163
عضویت: 31 /3 /1391
محل زندگی: اشنویه
سن: 19
شناسه یاهو: samansam2020@yahoo.com
تشکرها : 5
تشکر شده : 5
چگونه پول خرج کنيم تا راضي باشيم؟

در سال هاي اخير متوسط سطح زندگي مادي در ايران و بيشتر کشورها بالا رفته اما اين رشد با افزايش متناسب رضايت از زندگي همراه نبوده است.

به عبارت ديگر، پول بيشتر، خوشبختي فراهم نياورده است. در مقاله اي که از پي مي آيد، اين گونه استدلال مي شود که نحوه خرج کردن پول بر احساس شادماني و رضايت ما تاثير مهمي دارد. اگر پول صرف خريد اجناس مادي شود، تاثير زودگذري بر روحيه انسان دارد، اما اگر صرف مسائل غيرمادي همچون کمک به ديگران، تعطيلات و به طور کلي مسائل اجتماعي شود، تأثير ماندگارتري بر رضايت شخص دارد.

آيا پول خوشبختي مي آورد؟ از ابتداي اختراع پول، مردم مي گويند اينگونه نيست. فلاسفه و نويسندگان کتب روانشناسي همگي درباره بيهودگي يکسان دانستن دستاوردهاي مادي با خوشبختي هشدار داده اند. تحقيقات نوين هم از اين گفته حمايت مي کند.

روانشناسان و اقتصاددانان دريافته اند که در حالي که پول براي برخورداري از احساس خوشبختي لازم است، اهميت آن خيلي زياد نيست. داشتن پول براي تهيه غذا، پوشاک و مسکن لازم است ولي فقط اندکي به خوشبختي اضافه مي کند. اما به تازگي پاسخ متفاوتي به اين پرسش مطرح شده است. شماري از محققان به مطالعه اين امر برآمده اند که «آيا خوشبختي را مي توان خريد؟» يافته هاي آنان نشان مي دهد احتمالاً اين کار امکان پذير است!

در اين تحقيقات معلوم شد مثلاً مهمان کردن دوست به ناهار، احساس خوشحالي بيشتري به انسان مي دهد تا خريد لباسي جديد. خرج کردن براي رفتن به مسافرت به نوعي ما را خوشحال مي کند که خريدن خودرو نمي تواند.

اليزابت دان، روانشناس اجتماعي و استاديار دانشگاه بريتيش کلمبيا در کانادا مي گويد: علتي که باعث مي شود داشتن پول بيشتر، احساس بهتري به انسان ندهد، اين است که از آن به طور نادرست استفاده مي کنند. دان و همکارانش توضيح جالبي براي مبادله ضعيف بين ثروت و خوشبختي ارائه کرده اند.

آنان مي گويند مشکل پول نيست بلکه ما هستيم. به دلايل عميق روانشناختي، هنگام صرف کردن پول ما معمولاً جنس را بر تجربه، خودمان را بر ديگران و چيزها را بر آدم ها ترجيح مي دهيم. هيچکدام از اين تصميم ها باعث افزايش خوشحالي نمي شود. آن پول خرج کردني باعث خوشحالي مي شود که پول ناپديد شود و چيزي نامرئي از خود به جا بگذارد. مطالعات جديد نشان مي دهد صرف تفکر کردن درباره پول، انسان را منزوي و خودخواه و از آن نوع خرج کردني که باعث خوشحالي مي شود، دور مي کند.

يافتن راههايي براي رفع کردن اين مانع، تبعاتي براي تصميم گيري درباره خرج کردن هاي روزانه و سرمايه گذاري و نيز کارکرد سازمان ها دارد. پول غيرقابل تفکيک از وجود ما در جامعه است.

براي پول کار مي کنيم، با پول زندگي مي کنيم، آن را پس انداز و به دلايل مختلفي خرج مي کنيم. روانشناسان با تحقيقات خود در حال کشف کردن رابطه پيچيده بين پول و وجود انسان هستند. نتيجه اين تحقيقات مي تواند باعث شود تا زندگي ما ارضاء کننده تر و نه صرفاً تجملاتي تر باشد.

به رغم وجود مطالب ديرينه درباره اهميت پول، تا حدود يک دهه، طول کشيد تا پژوهشگران شروع به بررسي رابطه بين پول و خوشبختي کردند. در اواخر دهه 1990 روانشناسي به نام مارتين سليگمن قلمرو روانشناسي مثبت گرا را پايه گذاري کرد. وي معتقد بود روانشناسان به همان اندازه که وظيفه دارند به بررسي مشکلات بپردازند، وظيفه دارند بفهمند چه چيزي باعث خوشبختي انسان مي شود.

در همان روزگار، شماري از اقتصاددانان ابزارهاي روانشناسي را براي به چالش کشيدن برخي انگاره هاي غالب در زمينه رفتار انسان به کار مي گرفتند (انگاره هايي از اين قبيل که مثلاً انسان محاسبه کننده عقلاني هزينه و فايده است و اينکه بررسي چگونگي خرج کردن پول توسط افراد مي تواند شاخص قابل اتکايي از تمايلات عميق ترشان باشد.)

روانشناسان مثبت گرا و اقتصاددانان به اصطلاح رفتاري، توجه خود را به رابطه بين پول و خوشبختي معطوف کردند. اين پژوهشگران با بررسي اطلاعات از کشورهاي ثروتمند و فقير و از مردم در اقشار بالا و پايين جامعه به انطباق آمار مالي با اظهارات اشخاص درباره خوشبختي پرداختند. آنان به اين نتيجه رسيدند که ارتباط بين پول و خوشبختي ضعيف است. به اعتقاد اين گروه از محققان، البته اينگونه نيست که هيچ ارتباطي بين اين دو وجود نداشته باشد، اما ارتباط آن اندک و کمتر از آني است که فکر مي کنيم.

يکي از مهم ترين يافته هاي تحقيقات مربوط به خوشبختي اين است که برخورداري از يک شبکه اجتماعي نيرومند، شاخص بسيار خوبي از احساس خوشبختي است. از اينرو، مي توان نتيجه گرفت خرج کردن براي دوستان، احساس شادماني افراد را افزايش مي دهد.

اما بايد ديد آيا در عمل همين طور است يا خير. تحقيقاتي که درباره خرج کردن پول در مصارف اجتماعي (خريدن هديه براي ديگران و اهداي پول به خيريه) صورت گرفت نشان داد اين نگرش با احساس شادماني بيشتر ارتباط دارد. اما آيا شادماني ناشي از خرج کردن پول براي ديگران است يا موضوع اين است که انسانهاي خيـّـر اصولاً شادمان تر هستند؟ در يک مطالعه، از گروهي از کارمنداني که اندکي اضافه کار گرفته بودند، خواستند اين مبلغ را صرف خودشان بکنند و از گروه ديگر خواستند آن را صرف خريد هديه براي ديگري يا امور خيريه کنند.

گروه دوم بعداً گفتند شادمان تر از افراد گروه اول هستند. پژوهشگراني که اين تحقيق را انجام دادند، مي گويند يافته هاي آن روشن است. اگر پول را صرف خودتان بکنيد، باعث شادماني شما نمي شود. البته آنان مي گويند منظورشان اين نيست که همه پولتان را بدهيد و برويد در کپر زندگي کنيد، بلکه مي توانيد مبلغي را صرف امور خيريه کنيد و اندک اندک آن را افزايش دهيد.

يک موضوع ديگر که در تحقيقات اخير مشخص شده است اين است که پولي که صرف تجارب مختلف (تعطيلات، مسافرت، تئاتر و غذا خوردن در بيرون) مي شود، بيشتر از صرف پول براي خريد اجناس مادي باعث شادماني مي شود. محققاني که در اين مورد مطالعه کرده اند، مي گويند به طور کلي شواهد نشان مي دهد که تجارب بيش از اجناس مادي باعث شادماني انسان مي شود. چرا؟ يک دليل روشن دارد. تجارب به طور ذاتي اجتماعي تر است.

وقتي به تعطيلات مي رويم يا بيرون غذا مي خوريم يا سينما مي رويم، معمولاً به همراه ديگر افراد است. به علاوه، ممکن است اين تجارب را تکرار کنيم. تجارب گذشته مي تواند مانند نوعي چسب اجتماعي، ما را حتي به کساني که همراهمان نبودند، پيوند دهد؛ مثلاً با تعريف کردن داستان هاي مربوط به اين تجارب و فراهم آوردن خوراک براي بحث. خريد ساعت جديد کمتر مي تواند چنين فرصتي پديد آورد.

به علاوه، تحقيقات ديگر حاکي از آن است که تجارب معمولاً باعث چشم و همچشمي هايي که دارايي هاي مادي برمي انگيزد، نمي شود. وقتي ببينيم همسايه ما خودروي بهتر و جديدتري دارد، کمتر به خودروي خودمان علاقه مندي نشان مي دهيم. اما ديدن اينکه همسايه ما به ماه عسل پر زرق و برق تري رفت، باعث نمي شود که به ماه عسل خودمان کم علاقه شويم. همچنين، آدم به سرعت به خانه بزرگ تر يا لباس شيک تر عادت مي کند (فرق نمي کند چقدر ابتدا از آن خوشش آمده باشد)، تجارب معمولاً در خاطره ماندگار مي شوند. پس از گذشت يک سال، به مشکلات ناشي از گم شدن چمدان يا دعوا به خاطر وضعيت نامساعد هتل فکر نمي کنيم، بلکه به زيبايي مناظر يا خوشمزگي غذاها فکر مي کنيم.

پس چرا هميشه بيشتر پولمان را اينگونه خرج نمي کنيم؟ البته مردم به امور خيريه پول مي دهند و به تعطيلات مي روند و گهگاه دوستانشان را به شام دعوت مي کنند. يک دليل اين است که وقتي مي خواهيم پول خرج کنيم، شادماني تنها عامل انگيزه بخش ما نيست. بيشتر انگيزه ما براي خرج کردن حتي براي چيزهاي ضروري مانند پوشاک، خانه و خودرو، ناشي از تمايل ما به نشان دادن قدرت خريد و ذائقه ماست. شايد اين انگيزه را با شادماني اشتباه بگيريم، اما به هر حال اين انگيزه ناشي از نياز انسان به رقابت يا انطباق است.

پول نوعي تأثير رواني هم دارد. به نظر مي رسد تنها فکر کردن درباره پول سبب مي شود کمتر به مسائل اجتماعي فکر کنيم. پژوهشگران دريافته اند فکر کردن به پول سبب مي شود افراد سختکوش تر شوند و حتي در برابر درد مقاومت بيشتري نشان دهند، اما باعث منزوي تر شدن آنان نيز مي شود. اين قبيل افراد کمتر به ديگران کمک يا پول اهدا مي کنند.

صحبت کردن درباره پول و خوشبختي ضرورتاً به معناي تسليم شدن در برابر مادي گرايي نيست. اين امر مي تواند راهي براي فکر کردن درباره مسائل مهمي مانند مصرف، رضايت، سرمايه گذاري و ارزش باشد. به علاوه، معناي مقتصد بودن و خيريه نيز عوض مي شود. از اين نظر، خرج کردن پول با دوستان را نمي توان هدر دادن پول فرض کرد. اين کار در واقع نوعي سرمايه گذاري است. همچنين اهداي پول به شيوه اي همنوع دوستانه نوعي عمل رضايت بخش است که لذت آن از خريد يک ساعت اعلا بيشتر است. خرج کردن پول آثاري واقعي دارد که از تبديل آن به اجناس مادي سودمندتر است.


یکشنبه 29 مرداد 1391 - 11:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :