زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 11:25 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
admin آفلاین



ارسال‌ها : 163
عضویت: 31 /3 /1391
محل زندگی: اشنویه
سن: 19
شناسه یاهو: samansam2020@yahoo.com
تشکرها : 5
تشکر شده : 5
پاسخ : 6 RE *** اشعار سهراب سپهری ***

   ابری نیست

   بادی نیست

   می نشینم لب حوض

   گردش ماهی ها روشنی من

   گل

   آب

   پاکی خوشه زیست

   مادرم ریحان می چیند

   نان و ریحان و پنیر

   آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر

   رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط

   نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد

   نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد

   پشت لبخندی پنهان هر چیز

   روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست

   چیزهایی هست که نمی دانم

   می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد

   می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم

   راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم

   من پر از نورم و شن

   و پر از دار و درخت

   پرم از راه از پل

   از رود از موج

   پرم از سایه برگی در آب

   چه درونم تنهاست


سه شنبه 24 مرداد 1391 - 14:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin آفلاین



ارسال‌ها : 163
عضویت: 31 /3 /1391
محل زندگی: اشنویه
سن: 19
شناسه یاهو: samansam2020@yahoo.com
تشکرها : 5
تشکر شده : 5
پاسخ : 7 RE *** اشعار سهراب سپهری ***

مرغ مهتاب

مي خواند.

ابري در اتاقم مي گريد.

گل هاي چشم پشيماني مي شكفد.

در تابوت پنجره ام پيكر مشرق مي لولد.

مغرب جان مي كند،

مي ميرد.

گياه نارنجي خورشيد

در مرداب اتاقم مي رويد كم كم

بيدارم

نپنداريد در خواب

سايه شاخه اي بشكسته

آهسته خوابم كرد.

اكنون دارم مي شنوم

آهنگ مرغ مهتاب

و گل هاي پشيماني را پرپر مي كنم.


سه شنبه 24 مرداد 1391 - 14:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :